Web Analytics Made Easy - Statcounter

تازه داشتم تعبیر خوابش را می‌فهمیدم آقا در خواب مژده شهادت داده بود و دو نفر دیگر هم همین رفیقانش بودند که با هم شهید شده بودند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب آوریل 3015 روایت داستانی از زندگی شهید اکبر عبدالله نژاد، از شهدای امنیت کشورمان است که در سراوان و در درگیری با اشرار منطقه به شهادت رسیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب که به قلم مریم شیدا نوشته شده است، روایت زندگی شهید از زبان همسر شهید است. روایت کتاب به زبان اول شخص و از زبان همسر شهید یعنی مریم است و دقیقاً از نقطه‌ای شروع می‌شود که او قصد ازدواج ندارد و همه خواستگارانش را جواب می‌کند تا پای اکبر عبدالله نژاد به خانه‌شان باز می‌شود، مهرش به دلش می‌نشیند و نمی‌تواند نه بگوید. در واقع این کتاب روایت‌های جزئی و دقیقی است که چگونه عشق اکبر در دل مریم می‌نشیند. او چگونه رفتار می‌کند. چگونه همسر و پدری است. چگونه پسر و برادری است که همه تا این حد دوستش دارند و با خانواده و مردم و همکاران چطور رفتار می‌کند.

راوی خاطرات را با جزئیات تعریف کرده و نویسنده هم تلاش کرده با همان جزئیات و البته با قلمی خوب آنها را برای مخاطب با قلمی داستانی روایت کند.

در آوریل 3015 ابتدا و نرم نرم عشق مریم و اکبر جان می‌گیرد و از روزهای ازدواج و نامزدی می‌گذرد و به روزهای زندگی مشترک و تولد سه فرزند این خانواده می‌رسد و همسر شهید کم کم روایت می‌کند که چطور لحظه به لحظه عشق به شهادت در همسرش قوت می‌گیرد و شعله می‌کشد تا جایی که هر کس او را می‌بیند می‌فهمد او دیگر آن اکبر سابق نیست و انگار مهمان چند روز آینده این دنیا است.

ناگفته‌هایی از تیم حفاظت حاج قاسم به روایت «فصل رسیدن»

نام کتاب که نامی عجیب به نظر می‌رسد از بخش‌های پایانی کتاب و آخرین خداحافظی شهید با خانواده‌اش وام گرفته شده است و از آنجا شهید عبدالله نژاد فردی شوخ‌طبع و بزله‌گو بوده است، زمان برگشتش را این طوری به همسرش اعلام می‌کند:

آن قدر ژست‌های مختلف گرفت که خنده‌ام گرفته بود.

- پاشو برو دیگه بسه... از بس خندیدم دلم درد گرفت.

65 عکس توی دوربین ثبت شده بود. اکبر لباس‌هایش را پوشید بچه‌ها را صدا زدم تا برای خداحافظی با پدرشان بیایند. دوربین را تنظیم کردم روی فیلم برداری محمدحسن پای اکبر را گرفته بود و گریه می‌کرد.

- خب کوجا میری حاج آقو؟

- دارم میرم سروستون، یکی کمه دو تابستون... یه جای دوری دارم میرم.

-ان شاء الله کی بر می‌گردی؟

- امروز چندمه؟

- سه شنبه پونزدهم آذرماه سال 1393

- خب من ان شاء الله پونزده آوریل 3015 بر می‌گردم.

- نگفتی این همه قلمه انگور جمع کردی برای چی؟

تأکید یک نویسنده دفاع مقدس بر لزوم معرفی مستمر کتاب‌های جدید

- می‌خوایم به امید خدا توی سراوان چاه بزنیم برسیم به آب قلمه‌ها رو بکاریم و کار راه بندازیم اسمش بشه اکبرآباد و مردم اونجا همیشه یادم کنن.

 اکبر بچه‌ها را بغل گرفت و بوسید از زیر قرآن ردش کردم. محمد حسن را بغل گرفتم و با هم داخل حیاط رفتیم جلوی در حیاط بود که برگشت و انگشت کوچکش را توی انگشت کوچکم گره کرد...

کتاب پر است از خاطرات دست اول از شهید به خصوص بشارت‌هایی که از شهادت قبل از این اتفاق به او، آشنایان و همکارانش داده بودند. یکی از جالب‌ترین این بشارت‌ها خوابی است که خود شهید چندی قبل از شهادت دیده و برای همسرش تعریف کرده بود:

-مریم دیشب یه خواب خیلی قشنگی دیدم

-خیره ان شاء الله چه خوابی؟

- خواب دیدم با دو تا از دوستام جلوی در یه خونه قدیمی هستیم در زدیم می دونی کی در رو باز کرد؟

- کی؟

- حضرت آقا بود با عبا و عرقچین روی سرش... تعارف کرد رفتیم تو خونه اش برامون چایی ریخت... بعد یک سری حرف‌ها بهمون زد. هر چی فکر می‌کنم یادم نمی آد ولی تو خواب خیلی خوشحال بودیم که مهمون حضرت آقا شدیم.

تازه داشتم تعبیر خوابش را می‌فهمیدم آقا در خواب مژده شهادت داده بود و دو نفر دیگر هم همین رفیقانش بودند که با هم شهید شده بودند...

کتاب «آوریل 3015» کتاب خواندنی و جذابی است که انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شهید ادبیات دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۵۳۹۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشییع پیکر مطهر شهید محمدرضا غضبان

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز البرز؛شهید محمد رضا غضبان احمدی فرزند یوسف در تاریخ ۱۳۴۳/۰۲ در خوزستان متولد شدو در جریان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ در عملیات تک دشمن در جاده خرمشهر مقابل پادگان حمید داوطلبانه در مصاف با دشمن بعثی در راه اسلام و تمامیت ارضی ایران اسلامی در میدان نبرد به شهادت رسید.

پیکر مطهر این شهید توسط افراد بومی و همرزمانش در محل شهادت تدفین شد و در تاریخ ۱۴۰۰/۰۹/۱۶ توسط نیرو‌های تفحص پیکرش به ستاد معراج شهدا مرکز منتقل شد.

 پیکر این شهید امروز پس از ۴۳ سال چشم انتظاری خانواده از مصلای مهرشهر به مقصد امام زاده طاهر (ع) بر دستان مردم شهید پرور تشییع و سپس پیکر مطهرش در جوار دیگر همرزمانش در گلزار شهدای آستان مقدس امام زاده طاهر (ع) به خاک سپرده شد.

دیگر خبرها

  • تشییع دو شهید گمنام دفاع مقدس در مسجد مقدس جمکران
  • تشییع دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران 
  • تشییع پیکر مطهر شهید محمدرضا غضبان
  • تشییع پیکر شهید محمدمهدی فانی در شهرستان طبس
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • وداع با پیکر ۲ شهید گمنام در حرم حضرت معصومه(س)
  • فیلم | ورود پیکر مطهر دو شهید گمنام به کرمان
  • شهیدی که قهرمان دو سنگر بود
  • خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است
  • روایت شهید مطهری از کلاس درس متفاوت امام